هـــᓄـهـ בنیــا בر حڪـᓄ בـפּـربیــטּ عڪاـωـیـ
لبـפֿــ :) نـב بزنیـــב
عشق یعنی اینکه بخوای کسی مال تو بشه ولی تو مال اون میشی...
گـاهـی وقـتـا
دلـم فـقـط سـنـگـیـنـی نـگـاهـت رو مـیـخـواد
که زُل بـزنـی بـهـم
و مـ ـن بـه روی خـودم نـیـارم . . .
هر وقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی ؛
فقط یه لحظه به نبودنش یا نداشتنش فکر کن !!
به تمام مردم ایران زمین شب یلدا رو تبریک میگم
و امیدوارم طولانی ترین شب سالو با خانوادشون بگذرونند
بی تفاوتـــــ...
به قلب میگن
به قلبی که با تمام دردهای دنیا ساخته!!
با تمام بی محلی هات...
با تمام خیانت هایی که به من کردی
قلب من دیگه احساس نداره
قلب من بی تفاوته نسبت به همه چیز
نسبـتـــ به تـــــــو...!
روزهای بهــــاری...با صدای دلنواز گنجشگان!
روزهایی که من و تو در کنار هم بودیم
با صدای زیبای گیتار زدنت...
با چهره ی معصومت
منو جذب خودت کردی...!
تو با اومدنت توی زندگیم
آهنگ مورد علاقم شــــدی!
تـــو!آهنگ زندگی منی
تا حالا شده دیگران تورو یه جور دیگه ببین؟
مثل اینکه از اونا نیستی...
یا باهاشون فرق داری؟
مثل اینکه وجود نداری...
یا دیگری هستی؟
اونا از هیچی خبر ندارن
نمیدونن که اونا با تو فرق دارن
اونا هستن که دیگری هستن!!!
چه قدر میتونه آرامش بخش باشه...!!
فکر کردن بهت...
تنهایی گوشه ای از این دنیای آلوده...!
برام مثل مسکن میمونه
مثل یه رویای شیرین...
چه قدر میتونه آرامش بخش باشه...
زندگی کردن با خیالت...!!
برام مهم نیست که نیستی من با خیالت خوشم...
حاظر نیستم خیالت را با مردی دیگر عوض کنم...
آیا این حرفام برای تو هم آرامش بخشه؟؟!
در وصف تو ای گل مرا جانی هست / یادم آمد گذر از نفس نشانی هست
به وقت سرور و مستی ات، سالها / در عید سعید قربان شادمانی هست
عید قربان بر همگان میارک باد
من یه دیوونه ام...!!
باور نداری؟؟
میخوای بهت ثابت کنم؟؟
من دیوونتم...!!
حالا فهمیدی چرا دیوونم؟
When you come to me
My heart beats rapidly
But still, I'm smiling
But...
My heart still beats fast
When I look at you
You're right in front of my eyes
And you're more close
And you're still closer
And will treat your lips to my lips
And my heart still beats faster than befor
بعضی وقتا که تنهام با خودم فکر میکنم میتونم بدون تو زندگی کنم؟
هر چه قدر فکر میکنم واسش جوابی پیدا نمیکنم
تو دلم میگم این چه فکری بود که کردم
احمــــــــــق!!
بـــــــــی تو هرگــــــــــــز...!!
یادش بخیر...دوران جــــــوانی!!
یادش بخیر...مدرســــــه!!
یادش بخیر...درس!
یادش بخــــــیر...عشـــــــــــــــــــق!!!!
عشق برای من مثل اکسیژن میمونه
وقتی نباشه نمیتونم نفس بکشم
عشقم مثل اکسیژن میمونه
اگه نباشه نمیتونم نفس بکشم
خدایا اکسیژنمو ازم نگــــــــیر!!
حالا میفهمم...
چرا بهت اهمیت میدادم
چرا همیشه نگرانت بودم
چرا همیشه در کنارت بودم
من عاشقت شدم
مثل یه احمق...
تا ابد دوستت خواهم داشت
قســـم میخورم
شاید باور نکنی چون این روزا به زبون اوردن این حرف خیلی راحت باشه
ولی من بازم میگم دوستت دارم....تا ابد
با اینکه پیر شدیم ولی هنوز عاشق همیم
درسته دیگه جوون نیستیم ولی هنوز قلبمون جوون مونده
عشق ما از خیلی از جوون های امروزی پایدارتره
خاطرات شیرین گذشته ی ما خیلی پاک تر و ساده تر عاشق های امروزی هستش
با اینکه پیر شدیم ولی هنوز عاشق همیم...
بهترین لحظه ی زندگیم وقتی که تو کنارمی
بهترین لحظه ی زندگیم وقتی که دستای همدیگرو گرفتیم و بهم نگاه میکنیم
بهترین لحظه ی زندگیم وقتی تو منو در آغوش میگیری
بهترین لحظه ی زندگیم...
زمستان زیباست با هوایش...
زمستان زیباس با برفهایش
زمستان زیباست با سرمایش
زمستان زیباست با نبودن تو...
آره تو...همونی که همیشه زمستان با من بودی...
ولی الان نیستی
پرسیدم.... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ....
آخر .... ،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش .... ، زلال باش .... ،
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست
پرسیدم.... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ....
آخر .... ،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش .... ، زلال باش .... ،
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست
Love is blind,
Easy to find,
You think you're with the one you love,
But at the end,
It was all a waste of time,
Because that person only wanted you for one thing,
And that one thing was your body,
They were always able to get it from you,
Because they already had you on lock down,
Love is blind,
And you're the only one that doesn't see it,
But the people around you do,
Believe it,
Love is blind,
They said they loved you,
But it was all a lie,
And you didn't see it,
Now your heart broken,
Love is blind,
Easy to find
نمی بخشم گناهت را نمی بخشم تورا با دیگری دیدم که گرم گفتگو بودی
او آهسته میگفتی سرو پا محو او بودی صدایت کردم و بر من چو بیگانه نگه کردی
شکستی عهد دیرین را گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم
چه شبها را که من به یاد تو سحر کردم چه عهدی را که من بیهوده به یاد تو هدر کردم
تو عمرم را هدر کردی گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم
این بود آن صفایی را که میگفتی همین بود آن وفایی راکه می گفتی
تو را که خود این چنین بودی چرا روزم سیه کردی
گنه کردی گنه کردی گناهت را نمی بخشم
تو را نمیدانم اما
اولین نگاه من به تو نه از سر مهر بود
نه در زیر نور مهتاب
ولی روزگار بارها و بارها
نگاه ما را در هم آمیخت
تا به تو بیندیشم
و این بار ک دعایم از خدا چیزی نبود جز دیدنت آن هم در ایستگاه مه گرفته ی دیدار
تو دیگر نیامدی
بیا..
خیس و خسته بیا..
نمیخواهم باران باشی فقط عاشق باش
عاشق هم نباش، فقط نگاهم کن
از همان نگاه هایی ک در آخر مرا اسیر کرد
باشد..باشد..نگاه هم نکن فقط بیا و باش
همین ک استحکاک سایه هایمان به هم خورد کافیست
میبینی چه کم توقع شده ام؟
و
حالا ک دلم فقط از آن نگاه ها میخواهد تو دیگر نیستی
نکند تو شیطانی و من گول نگاهت خوردم؟
هیچ گاه به اندازه حالا دلم هوای چشمانت را نمیکند
آه ک تو چقدر بی رحمی و عاشق کردن را خوب میدانی
آنقد بی رحم ک هر روز برای دیدن چشمان عجیبت آرزو ها میکنم
و حالا ک عاشقترم
من هستم و ایستگاه مه گرفته و بغضی ک فریاد میزند
نرو
بفهم...
چه فرقی میکند
می خواهم دلتنگی هایم را
در برابر همۀ چشم ها برهنه کنم
به این امید که شاید بین آنها
چشمهای تو بیقراریم را ببیند....
حروف را کنار هم می چینم
واژه ها را یکی یکی پاک میکنم
دوباره از نو می نویسم
با خودم میگویم چگونه میشود اثری جاودانه خلق کرد ؟
دلم میخواهد چیزی بنویسم که سر ذوق بیاوردت
آنقدر که دلت بخواهد ردپایی از خودت بگذاری
به دنبال کلمات بزرگ نمیروم، ساده میگویم
این حرفها، این خط ها، این خط خطی ها
دلشان برای نوازش نگاهت تنگ است....
يادمون باشه كه هيچكس رو اميدوار نكنيم بعد يكدفعه رهاش كنيم چون خرد ميشه ميشكنه و آهسته ميميره .
يادمون باشه كه قلبمون رو هميشه لطيف نگه داريم تا كسي كه به ما تكيه كرده سرش درد نگيره
يادمون باشه قولي رو كه به كسي ميديم عمل كنيم .
يادمون باشه هيچوقت كسي رو بيشتر از چند روز چشم به راه نذاريم چون امكان داره زياد نتونه طاقت بياره .
يادمون باشه اگه كسي دوستمون داشت بهش نگيم برو نميخوام ببينمت چون زندگيش رو ازش ميگيري...
یادمون باشه که دل کسی رو نشکنیم. چون دیگه هیچوقت خوب نمیشه...
قلب من چون پرندهی نغمه خوانی که آشیان در نیلوفر آبی ساخته…
قلب من چون درخت سیبیست که در زیر بار میوههای پر آب شاخسارش خم شده…
قلب من چون صدف رنگینکمانیست که بر دریای آرام پیش میراند.
قلب من شادتر از تمام اینهاست زیرا سریری از ابریشم و پرنیان برپا کرده…
قلب من در بطن کبوترها و انارستان سبز، در کنار طاووسهای صد چشم جای دارد، در میان دانههای طلایی و
نقرهای که میدرخشند و در برگهای سیمگون تندیس میآفریند.
“کریستینا رزی”
در تمام مسیر طولانی که خود را همراه آن کرده بودم
تسلیم دوست داشتنهایم شدم و هزاران بار بغض خود را در گلوی خود حبس کردم
تو در دلم جوانه زدی و زیستی اما به خواست من ,و حال من به این زیستن خاتمه میدهم
دل گمراهم بوی عطر عشق تو را ناخواسته و ندانسته به سوی من آورد
فکر میکردم در پاییز هم می توان جوانه زد اما این بار ساقه های محبت در دل من خشک و سیاه شدند
قلب عاشقانه ام را چه بی رحمانه سوزاندی
لحظه های سبز و شیرین مرا چه ناعادلانه به سیاهی و تلخی کشاندی
همیشه بر آن بودم که از عشق زیبایم برای همگان بخونم
و فریاد برآرم که چگونه عاشق دوست داشتنت بودم
اما هرگز این خروش عشق را در دل من باور نداشتی
حالا دیگر شرمگین این دل خود شدم.... براستی چرا تورا ساختم ؟؟؟؟
چرا تورا ساختم ؟
چرا ترانه های عاشقی را برای تو سرودم؟
حال دیگر عشق من خفته است, دستانم دیگر آغوش گرمت را طلب نمی کنند
وای بر من که چگونه در حسرت دوست داشتنت سوختم
وای بر من که چگونه شب و روزم را آلوده ی تو کردم
چه ناگاه بانگ نفسهایت را برایم خاموش کردی
چه ناگاه شیشه ی دلم را با غرورت شکستی
و چه ناگاه مرا در آتش عشق بی فروغت سوزاندی
رهایت کردم,رهایت کردم که دیگر در قفس قلبم اسیرو درمانده نباشی
عشق تو را برای خود یک خاطره ی جاویدانه ثبت خواهم کرد
یقین داشته باش که دیگر سرزمین تشنه ی دلم را با وجود تو سیراب نخواهم کرد
و گلهای زیبای باغچه ی عشقم را دیگر با نگاه تو آبیاری نخواهم کرد
تقدیر را اینگونه برایم رقم زدی می توانست زیباتر از این باشد
غنچه ایی در حال شکفتن باشد اما تو خواهان آن نبودی
دیگر نمی مانم,می روم ,میروم و آن کلبه عاشقی و آن غروب پاییزی را با تمام زیبائیهایش به تو می سپارم
پس رهایش نکن بگذار بپاس عشقی که به تو داشتم این خاطرات برای همیشه زنده بماند
هرگز شوق سفر را با من نداشتی ... و هرگز مرا همراهی نکردی
نمیدانم خانه عاشقی کجاست و به کدامین سو باید رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هنوز همون چتر صورتی که زیر رقص بارونش نگام میکردی ... همون که میگفتی هزار سال از عمرش میگذره... همون که بزرگترین چتر دنیا بود اما وقتی باهم زیرش میرفتیم کوچیک و کوچیکتر میشد تا مارو به هم نزدیکتر کنه ....
همون چتر صورتی ...
هنوز همون چتر صورتیت کنج اتاقمه . وقتی از درو دیوار اتاقم غم میباره ...
من ....
چترش میشم تا خراب نشه ...
هنوز همون چتر صورتیت کنج اتاقمه.
شاید وقتی بارون اومد به بهونه ی پس گرفتنش ...
برگردی.
رسم زندگی این است
یک روز کسی را دوست می داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده است مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی؟
این رسم زندگی است...
در لابه لای برگ های زرد پاییزی به دنبال چه می گردی؟
تو با عشق متولد می شوی ...
بیدار شو، کسی خواهد آمد، کسی که مثل هیچ کس نیست!!
کسی که سبزتر از بهار است، کسی که با آینه ها مهربان است.
او مسافر است، دور است، دور دور...
از پشت پنجره دیدم؛ در باران...کسی می آید!
کسی می آید، کسی که مثل هیچ کس نیست،
کسی مثل شوق رهایی، مثل موج بلنــــد، مثل ابر سفید،
مثل برگ پاییزی، مثل من!
کسی می آید:
می آموزد عشق را، صداقت را، طراوت را. کسی می آید؛
کسی که مثل هیچ کس نیست!...
کسی که وقتی می آید باران می بارد!!
شب سیاه است، همه خفته اند و هوا دلپذیر است،
کسی می آید و هدیه می آورد.
کسی می آید...در باران...می آید!
گاهی حجم دلتنگیهایم آنقدر زیاد میشود . . كه دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . . !
دلــــــــتـــنــگـــــــــــم . . . !
دلتنگ كسی كه گردش روزگارش به من كه رسید از حركت ایستاد . . . !
دلتنگ كسی كه دلتنگیهایم را ندید . . .
دلتنگ خودم . . . خودی كه مدتهاست گم كرده ام . . . !
وقتـی پَـس از مُـدت هــا بـی خبــری بـی آنکــه سُــراغـی از ایـن دل ِ آواره بِگیــری مـی گــویـی : " دِلــَمـ بـَرایـتـ تَنــگ است یــا مـَـرا بــِه بــازیــ گـِــرفتــه ای . . . یـــا مَعنــی واژه هــایـتــ را خــوبــ نِـمی دانـی . . . "دِلتنگــــیت" ارزانـــی خـــودتـــ...
ﺩﻣـــﻬــﺎ،ﻧــﻤـﯽ ﻓـﻬﻤـﻨــت ﺗـﺮﺟـﻤـﻪ ﺍﺕ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻨـﺪ؛ ﺁﻥ ﻫـﻢ ﺑـﻪ ﺯﺑـﺎﻥ ﺧـﻮﺩﺷـﺎن!!
برای خیانت هــــزار راه هــســــت! اما هـیــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت !
بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم
هيچكس لياقت اشكهاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث اشك ريختن تو نمي شود اگر كسي تو را آنطوركه ميخواهي دوست ندارد به اين معني نيست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعي كسي است كه دستهاي تورابگيردولي قلب تورالمس كند بدترين شكل دلتنگي براي كسي آن است كه در كنار او باشي و بداني كه هرگزبه اونخواهي رسيد
زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم
چی میشد چیزی به نام عشق وجود نداشت
چی میشد لیلی و مجنون شیرین و فرهاد وجود نداشتن
چی میشد چیزی به نام احساس نبود
چی میشد اگه کسی عاشق نمیشد
واقعا تاحالا فکر کردین اگه واقعا همچین چیزهایی وجود نداشتن چی میشد؟؟
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
MY LOVE و
آدرس
youandi.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.